ترجمه تخصصی برای کودکان

ترجمه تخصصی برای کودکان

مشکلات و مسائل موجود در ترجمه تخصصی فقط به خود متن مبدا مربوط نمی شود، بلکه به مفهوم و اهمیت متن ترجمه شده برای خوانندگان آن زبان نیز بستگی دارد. خوانندگانی که بخشی از یک فرهنگ خاص بوده اند، یا با مجموعه ای مشترک از دانش و ادراکِ حاصل شده از آن زبان یکی از گروه های آن فرهنگ هستند.
موقعیت و هدف بخش اصلی همه ترجمه ها می باشند.  مترجمان هرگز لغات را به صورت مجزا ترجمه نمی کنند، بلکه کل فضا و موقعیت را در نظر می گیرند. آنها میراث فرهنگی  و تجربیات خواندن خود را در ترجمه به کار می گیرند و مواقعی که ترجمه کُتب کودکان مورد نظر باشد از تصورشان  نسبت به دوران کودکی و تخیل کودکانه خود نیز استفاده می کنند.  از این طریق، آنها وارد یک ارتباط گفتاری می  شوند که در نهایت خواننده، نویسنده، مترجم و ناشر را نیز درگیر می کند.
رویکرد مترجم - محور در مطالعات نظری ترجمه به طور فاحشی با نظریات قدیمی و سنّتی دچار تغییر شده است  و عمده تمرکز آن بر روی ساختارهای ذهنی چون "معادل" و  "تطابق" و "وفاداری به متن مبدأ "  بوده است. بنابراین من با دیدگاه هایی که معتقدند ترجمه یک عمل مکانیکی است که وابسته به متن، اهداف نویسنده و مسائل زبانی می باشد مخالفم.  با چنین دیدگاهی، کار مترجم اگر نگوییم محو و ناپدید، به طورکلی دچار ابهام و تیرگی می شود.
در این نوشته، بر عملکرد بشر در ترجمه تمرکز دارم و امیدوارم بدین طریق  بتوانم چراغ هایی بر سر راه مترجمان، فرآیند ترجمه و به خصوص ترجمه برای کودکان روشن کنم.  هدفم این است که نشان دهم چگونه تمام فرآیندهای ترجمه بر هر تلاشی برای کشف و توّلد دوباره اهداف نویسندهُ متن مبدأ مقدم است.  به جای قدرت مولف، بر روی اهداف خوانندگان،چه مترجم و چه خوانندهُ متن مقصد، تمرکز کرده¬ام.  هدف ناشران و خریداران کتابها چیست؟ هدف کلی ترجمه برای مخاطبان مختلف و متفاوت چیست؟

هدف و طرح ترجمه تخصصی برای کودکان

زمانی که سخن می گوییم، در واقع پاسخی می دهیم به آن چه که پیشتر گفته شده است و نسبت به جملات قبلی آن بحث موضع می¬گیریم. روشی که بدان وسیله سخنان پیشین را درک می کنیم خواه خصومت آمیز یا دلسوزانه، خواه معتبر یا سست ضعیف، وخواه از لحاظ اجتماعی وزمانی در فاصله نزدیک یا دور به هر حال نمایانگر مفهوم و سبک هر آنچه که می گوییم است.
 در ترجمه برای کودکان و ترجمه برای بزرگسالان یک مشکل اساسی به صورت مشترک وجود دارد. اینگونه ترجمه ها بی¬نام  و  غیر قابل مشاهده است. چندین محقق متذکّر شده¬اند که وقتی ما ادبیات اصیلی را که برای کودکان نوشته شده است تصدیق وتایید می کنیم به معنای تایید ترجمه برای کودکان نمی باشد. ما مترجمان را همچون انسانهایی    با تصور و پندار کودکانه شان تصور نمی¬کنیم. هنوز هم مترجمان نمی توانند از طرز فکرشان که در این جا   به معنای تصورات کودکانه شان است فرار کنند.
تصور و قوه تخیل کودک موضوعی پیچیده است که از یک طرف موضوع و مساله¬ای است منحصر به فرد مبتنی بر تاریخ شخصی هر فرد است و از طرف دیگر چیزی است که در همه جوامع مشترک است. زمانی که ناشران کتابهایی را برای کودکان منتشر می¬کنند، وقتی نویسندگان برای کودکان می¬نویسند، و زمانی که مترجمان برای کودکان ترجمه  می¬کنند، قوهُ تخیل کودکانه ای دارند که کار خود را بر آن متمرکز کرده اند واین همان چیزی است که علاقه مند به مطالعه آن می باشم، خواه نتیجه کار را کودکان یک گروه سنی خاص بخوانند یا نه.  
علاوه بر این زمانی که از کودک و ادبیات مخصوص او صحبت می کنیم باید قادر باشیم به نحوی آنها را تعریف کنیم. هنوز هم اتفاق نظر زیادی در باب تعریف دوران کودکی، کودک وادبیات او وجود ندارد. بنابر این از ارائه  تعاریف صریح و روشن درباب این عناوین خود داری کرده و در عوض ترجیح می دهیم این عناوین را به صورت ضمنی تعریف کنم، تعریفی بر اساس هرآن چه که در تصور ناشران، نویسندگان و مترجمان نسبت به کودکان وجود دارد.  من ادبیات کودکان را همچون ادبیاتی می دانم که کودکان آنها را آرام و بی سر و صدا می خوانند اما بزرگترها آن را با صدای بلند برای کودکان می خوانند.  از آن جایی که به طور عمده حوزه کاری من ترجمه داستانهای مصور برای کودکان است (به عنوان مثال کتابهای مصور) منظورم کودکانی است که هنوز به مدرسه نرفته اند (در فنلاند زیر7 سال ).  با این همه، دوران کودکی مفهوم روشن و روانی دارد وبدین منظور بسیاری از مطالعات من نسبت به ترجمه برای کودکان زیر سن مدرسه  شامل ترجمه برای کودکان با رده سنی بالا هم می شود.
ادبیات کودکان ویژگی های خاص خود را دارد  کتابهای نوشته شده برای کودکان اغلب شامل تصاویری است تا بتوان آنها را با صدای بلند برای کودکان خواند تصاویر در ادبیات  کودکان اهمیت بیشتری نسبت به کلمات داشته باشد و در بعضی مواقع هیچ کلمه ای وجود ندارد. همچنین تصاویر اندکی از علاقه محققان ترجمه را نیز به خود اختصاص داده است. و به ندرت تحقیقی درباب این موضوع در مطالعات ترجمه وجود دارد.
با صدای بلند خواندن از خصوصیات کتبی است که برای کودکان نوشته می شود. تنها زمانی که با صدای بلند برای بزرگترها می خوانیم که در موقعیت های خاصی باشیم، مثلا زمانی که شعرهای عاشقانه می خوانیم یا زمانی که دوستان و اعضای خانواده در بیمارستان هستند و قادر بر انجام کاری نیستند و ما امیدواریم با این کار بتوانیم گذر زمان را برای آنها آسان تر کنیم. در ترجمه برای کودکان عمده تمرکزم را بر این دو موضوع اصلی قرار خواهم داد :خواندن (بدون بلند خوانی و خواندن شفاهی) و رابطه بین این کلمات و تصاویر.  چگونه مترجم درحین ترجمه یک داستان مصوربرای کودکان همه این موضوعات متفاوت رابه کار می گیرد؟
زمانی که برای کودکان ترجمه می کنیم این سوال مطرح می شود که برای چه کسی ؟ ما به منظور استفاده خوانندگان در آینده ترجمه می کنیم - کودکانی که داستانها را خواهند خواند یا به آنها گوش خواهند داد -¬ کسانی که داستانها را به شیوه خودشان تعبیر و تفسیر می کنند.  این سوال مسئله ی منبع موثق و صحیح را نیز به میان می آورد. اگر هدف ما انتقال کل پیام اصلی است، پیدا کردن حقیقت اصلی و قطعی در متن اصلی،  در این صورت هدف وعملکردهمه فرآیند ترجمه به دست فراموشی سپرده می شود. ترجمه نیازمند این است که در کنار تصاویر و خواندن با صدای بلند عمل کند.  اگر چه ما، به عنوان مثال بر قابلیت خواندن متن زبان مقصد و اهمیت آن تاکید می کنیم (یا ترجیحاً قابلیت خواندن و خوانایی کل موقعیت )، اما در حقیقت کودک را به عنوان یک خواننده در نظر می گیریم کسی که متوجه می شود و درک می کند و همین طور فعالانه در فرآیند خواندن شرکت   می کند.
خواندن یک مسئله ی اساسی در ترجمه برای کودکان می باشد.  اولاًبه دلیل تجربه خواندن حقیقی و واقعی مترجم، کسی که ترجمه اش را بر اساس هر آن چه که از متن اصلی تجربه کرده می نویسد. دوماً به این خاطر که مترجم  مترجم تجربیات خوانندگان آینه را تصور کرده است،  از طریق گفت وگو با خوانندگانی که هنوز برای او وجود که این همان تجسمات ضیایی از خوانندگان اثرش می باشد.  مترجم نهایتاً به خوانندگان کودک که استفاده کنندگان از کل فرآیند ترجمه اند خواهد رسید. که این خوانندگان یا کودکان هستند و یا بزرگترها که با صدای بلند برای آنها می خوانند. مترجمان خوانندگانی هستند که همواره در حال ترجمه برای خوانندگان خود می باشند.
در بسیاری از نمونه ها، سروکارم با انطباق و سازگاری برای کودکانی باشد که اغلب مسئله اساسی در ادبیات کودکان به لحاظ می شود.  با وجود کلیت این مفهوم همانطور که به اساس روایت تعریف شده است.  سازگاری به طور خاص تنها بر حسب چگونگی انحرافش از متن اصلی تعریف شده است. بنابراین این چیزی است متفاوت با یک ترجمه کم فرض شده است که با متن اصلی یکسان بوده و یا اینکه به نوعی معادل متن اصلی باشد.  در روشهای مشابه،  انطباق و معادل ( هم ارزی ) دو مفهوم مبهم هستند.  متن اول و ترجمه اش که همان متن دوم می باشد مطلقاً متفاوت می باشند.  به طوری که مترجم با مهارت تمام کار ترجمه را انجام داده است. من معتقدم که با وجود پیشرفت های جدید در مطالعات ترجمه،  مسائل و  مشکلات مربوط به انطباق ومعادل ارزش رسیدگی و توجه بیشتر و عمیق تر را دارد.  به طور کلی،  من این دو مسئله را جدای از هم و مشابه در نظر  نمی گیرم.  همه فرآیند ترجمه شامل انطباق و سازگاری می باشد و هر قسمت از ترجمه همواره شامل تغییر و اهلی سازی می باشد.  تغییر زبان همواره داستان را برای مخاطبان زبان مقصد ملموس تر می سازد.  بیشتر مخالفت هایی که به عنوان مثال بین دو موضوع انطباق و سانسور وجود دارد، انعکاس دهندهُ فرهنگ، اجتماع، تصورات کودکان، و دیدگاه ما نسبت به ترجمه را نشان می دهد.

موقعیت و معادل در ترجمه تخصصی

متن هرگز در یک فضا قرار ندارد. ما هرگز در یک موقعیت قرارنداریم.  [استانلی فیش(Stanley Fish)]

همانطور که بسیاری از محققان اشاره کرده اند هم ارزی یکی از مهمترین نظریه ها در مطالعات ترجمه می باشد که مکررا در جریان تاریخ قرار می گیرد. حتی اگر در دفعات مختلفی انواع مختلفی از ترجمه های ایده ال و کامل، از ترجمه کلمه به کلمه گرفته تا ترجمه مناسب و شایسته (ترجمه موفق که در برگیرنده هدف آنها نیز می باشد ) وجود داشته باشد، در عمل بیشتر تئوری های ترجمه از سال 1960 تا سال 1970 بر اساس نظریه هم ارزی بوده اند پشت بیشتر این تعریفات آرمان تطبیق کامل بین متن اصلی و ترجمه اش وجود دارد.
اکنون، همچون ماری اشنل هرنبی به مبحث معادل می نگریم که عنوان می کند معادل به معنی تشابه در بعضی از سطوح مثل شکل ظاهری تاثیر و مضمون می باشد،  بین متن اصلی و ترجمه اش یک مبنا و اساس نا مناسب برای یک نظریه جامع ترجمه می باشد.  به طور کلی،  هم ارزی یک اصطلاح مسئله ای و گیج کننده است. از آن جایی که به طور مبهم و ناقص تعریف شده یک پندار باطل از تشابه و تقارن میان زبان ها ارائه می دهد که خیلی با شباهت مبهمی که میان زبانها وجود دارد فاصله داشته و مشکلات اساسی ترجمه را منحرف می کند.  یک نمونه خوب در این باره خود این اصطلاح می باشد: اصطلاح هم ارزی و زبان در انگلیسی و آسمان به عنوان یک اصطلاح یکسان مطرح شده اند اما استفاده های متفاوت این دو زبان نشان می دهد که این دو اصطلاح در دو زبان معادل نیستند.
گرایش ها و روش ها به شکلی تدریجی در حال تغییر هستند و در مطالعات ترجمه¬ی امروز،  مفاهیمی کلیدی مثل معادل و صداقت بیشتر و بیشتر مسئله¬ انگیز می شوند.  با این حال حتی امروزه محققانی که به طور تخصصی در ادبیات کودکان فعالیت می کنند.  مایلند که در ترجمه ادبیات کودکان،  هم ارزی را از حیث مطابقت و یکنواختی فرضی مسلم بگیرند.  آنها اغلب هم ارزی را یک امری بدیهی و آشکارا می دانند به طوری که یک ترجمه خوب یک ترجمه صادقانه و معادل و هم ارز می باشد و یک مترجم خوب مترجمی صادق و نامرئی می باشد و اینکه  عملکرد ترجمه  درست  شبیه  عملکرد  متن اصلی آن می¬ باشد.
از راههای مختلفی می توان به مبحث معادل نگاه کرد.  به عنوان مثال،  یوجین آ. نایدا  که تخصصش در ترجمه ی کتاب مقدس می باشد صحبت از هم ارزی پویا و هم ارزی وابسته به میان می آورد: عکس العمل های خوانندگان متن مبدا باید درست همانند عکس العمل های خوانندگان متن مقصد باشد.  اما اینکه ترجمه ها دقیقاً و یا حتی تقریباً همان تاثیری که متن اصل برخوانندگان خود داشته است را بر روی خوانندگان خود بگذارد کاری غیر بدیهی و یا حتی غیر ممکن می باشد موقعیت ها تغییر می کنند.  یک ترجمه در یک زمان دیگری،  در مکان دیگری،  زبان دیگری،  کشور دیگری و فرهنگ دیگری نوشته شده است. حتی کریستیان نورد (ChristianeNord) خاطر نشان می کند که هم ارزی وابسته بین متن مبدا و مقصد طبیعی ترجمه نیست اما یک مورد استثنایی است که در آن " تغییر در عملکرد" تقریبا صفر و نا ممکن است.
مسئله مذکور - مبحث معادل به عنوان عامل ارتباطی بین دو متن -  تنها روش بررسی معادل نیست.  از یک سو، محقق اسرائیلی گیدِون توری، ارتباط میان متن مبدا و معادلش در ترجمه را در نظر می گیرد و از طرف دیگر، باربارا گدارد به جای اینکه معادل را بین مفاهیم و کلمات یک پیام توصیف کند آن را بین دو سیستم متنی تعریف می کند.  همچنین هم ارزی ممکن است ابزاری مفید واقع شود: تلاش برای ایجاد هم ارزی،  ترجمه هایی موفقیت آمیز و خوب تولید می کند اگر مترجم آگاه بود که یک ترجمه ایده آل هدفی دست نیافتنی نیست که بوسیله آن بتوان شکست های مربوطه را به نوعی مورد سنجش قرار داد، همانطور که دوگلاس رابینسون در کتاب نوبت مترجم به اظهارات و بیانه های آخرش اشاره کرده و این چنین ادامه می دهد که: هم ارزی یک افسانه تفسیری است که به مترجم کمک می کند تا به هدف صحیح ترجمه دست پیدا کند، که همان کار بر روی زبان مقصد بوده و تنها یکی از چنین افسانه هایی می باشد.  اَنتونی پیم (Anthony Pym) دیدگاه مشابه ای را عنوان می کند، مترجمان امیدوارند که خوانندگان متن های آنها را به عنوان ترجمه هایی مناسب و درخور خواهند پذیرفت. آنها همچنین امیدوارند که خوانندگان به آنها همچون سازندگان و تولید کنندگان هم ارزی نگاه کنند. و هم ارزی که آنها به وجود می آورند بعدها به عنوان یک باور باقی می ماند که دریافت کنندگان آثارشان آن را نزد خود نگه می دارند.  در مجموع، مبحث معادل و کاربرد های گوناگونش در خور مطالعات مجزا و کاملی است.
به جای هم ارزی، این کتاب بر موقعیت های متفاوت در ترجمه تمرکز می کند.  موقعیت یک مسئله¬ی اساسی در همه ترجمه¬ها می باشد که می توان آن را به عنوان موقعیت یک مسئله اساسی در همه ترجمه¬ها می باشد که می توان آن را به عنوان یک مفهوم - زمان، مکان و فرهنگ - در نظر گرفت که شامل برداشت های شخصی اوست. زمانی که می خوانیم، می¬نویسیم، ترجمه می¬کنیم و توضیح می دهیم، همواره در یک موقعیت قرار داریم.  هر آن چه که ما می خوانیم،  می نویسیم و یا می بینیم از قبل داده نشده است کلیه همه دانمش ها از فرآیند تعبیر و تفسیر در یک موقعیت فردی گرفته شده است.  موقعیت ها قابل تکرار نیستند.  هر کدام از آنها مجموعه ای متفاوت از عملکرد ها و اهدافی را به وجود می آورند که براساس مفهوم مشخص شده از آن موقعیت به خصوص عمل می کند.  
زبان کلامی، یک وسیله بسیار موثر در برقراری ارتباط،  همچنین بخشی از یک موقعیت می باشد. نشانه ها و علامت های زبانشناسی در موقعیت های متفاوت به طریق دیگر دریافت می شوند: اطلاعات،  بیان،  بخشی از منظور و معنی می باشد اما با آن یکی و همسان نیست.  همان گونه که استانلی فیش (Stanley Fish) پیشنهاد می کند،  حتی هر نسل،  هرگروه سنی،  زبان و لغات مخصوص به خود را دارد.  در ترجمه زمانی که مفاهیم در لغات جدید بیان می شوند به همان شکل،  پیام،  هدف و معنای جدیدی به خود می گیرد.  
موقعیت نه تنها شامل زمان، مکان و فرهنگ می باشد بلکه یا بهتر است اول و در درجه نخست بگویم شامل مسائلی چون مترجم به عنوان یک انسان و همچنین ایدئولوژی او می باشد. هنوز هم مقداری ناسازگاری همیشه به صورت ذاتی بین اهداف نویسنده و کار کرد مترجم وجود داشته است،  اگر قابل رویت بودن مترجم به طور منفی انگاشته شود و ما معتقد شویم از طریق ترجمه واقعی ما به نویسنده متن اصلی دسترسی پیدا خواهیم کرد.  چنین دیدگاههایی توسط مدارس ترجمه ارائه شده است همان گونه که از نام آن پیداست این محققان ترجمه را همچون دستکاری کردن می دانند که در عمل بدین معنا است که عبارت و تصور " ترجمه به عنوان باز آفرینی متن اصلی"  همه متن اصلی و هیچ چیز جز آن را رد می کنند.  بنابراین معادل بین مبدا و مقصد نیز مورد نظر نمی باشد.

 

هیچ دیدگاهی ثبت نشده است

ارسال دیدگاه شما

در پاسخ به